فراتر از ایده‌آل، پایین‌تر از انتظار

ابوالفضل بنائیان

فیلم «23 نفر» برای چه مخاطبی ساخته شده است؟

فیلم «23 نفر» به کارگردانی «مهدی جعفری» بیشتر از آن که بتواند وضعیت نوجوانان رزمنده را نمایش دهد؛ پیش‌فرض‌ها و قضاوت‌های مخاطبان سینما را نشان می‌دهد. بیشتر از آن  که بر مخاطب تاثیر بگذارد، مخاطب خود را طبقه‌بندی می‌کند. به همین دلیل بیشتر شبیه تست‌های روانشناسی است که در یک تصویر مغشوش و پیچیده و پر از المان، بررسی می‌کند که توجه مخاطب، در نگاه نخست متوجه کدام المان تصویر می‌شود. برخی منتقدان هنگام تماشای فیلم در جشنواره، از آن به عنوان بهترین فیلم سینمای بعد از جنگ، یا حلقه گمشده سینمای ایران نام بردند، در صورتی که فیلم آن‌قدر مغشوش، ناتمام و معیوب است که علت این تحسین و تعریف را باید در جای دیگر جستجو کرد.

فیلم 23 نفر از آن جهت دچار قضاوت‌های متناقض شده است که در ساختار، مضمون و ارتباط با مخاطب، پارادوکس‌های عجیبی خلق می‌کند، دائم ادعا می‌کند و خودش ادعا را نقض می‌کند، چارچوب تعیین می‌کنند و همان چارچوب را زیر سوال می‌برد، و تلاش می‌کند تئوری خود را به مخاطب انتقال دهد و هم‌زمان همان تئوری را زیر سوال می‌برد. به همین دلیل تحسین‌ها درباره فیلم «23 نفر»  بیشتر از آن که به خود فیلم مربوط باشد، به مخاطبی مربوط است که پیش از تماشای فیلم و حتی پیش از ساخت فیلم، تصمیم گرفته است که از فیلمی که بدون بازیگر چهره و پروداکشن سنگین به موضوع دفاع مقدس بپردازد و از همه مهم‌تر که قهرمانش را از بین آدم‌های معمولی انتخاب کند.

سال‌ها است که طیف بسیاری از کارشناسان ارزشی این ایراد بزرگ را به سینمای ایران می‌گیرند که چرا سینمای ایران به قهرمانان تاریخ خود بی‌اعتنا است و به جای پرداخت داستان‌های آپارتمانی با مضمون خیانت و دروغ، چرا به سراغ فلان قهرمان جنگ در روستایی دورافتاده نمی‌رود. فارغ از نگاه سیاست‌زده و دیدگاه مضمون‌محور این طیف که آپارتمانی بودن یا استفاده از بازیگران حرفه‌ای و یا مضامینی غیر از مقالات خود را به کلی باطل و عبث می‌پندارند، این فیلم به خوبی نشان می‌دهد که نادیده گرفتن سینما به عنوان یک هنر و عزل زیبایی‌شناسی در مواجهه با یک اثر سینمایی حتی با قبول تمامی شرایط مضمونی و ایدئولوژیک چطور می‌تواند یک فیلم را به موجودی در تضاد کامل با عقیده مدعای سازندگان و هواداران آن ایدئولوژی تبدیل کند.

فیلم 23 نفر داستان گروهی از رزمندگان نوجوان است که اکثرا از کرمان به جبهه‌ آمده بودند و در عملیات بیت‌المقدس و در مناطق مختلف به اسارت در آمده بودند. صدام که متوجه حضور این نوجوانان در جنگ می‌شود؛ با دعوت آن‌ها به کاخ خود، تلاش می‌کند با پذیرایی و اهدای گل توسط دخترش، از این موضوع بهره‌برداری سیاسی کند. ولی نوجوانان با اعتصاب غذا، به جمع باقی اسرا باز می‌گردند.

ارزش و جایگاه فداکاری این 23 نفر به جای خود باقی است و توسط هیچ شخص یا نهادی قابل‌ انکار نیست؛ ولی بعد از این همه سال ظاهرا می‌بایست دوباره توضیح داده شود که فیلمی که به مضمونی مقدس می‌پردازد، مقدس نیست و نقد هر فیلمی با مضمون ارزشمند، خدشه‌ای به اصالت مضمون مورد اشاره وارد نمی‌کند. فیلم «23 نفر» اساسا فیلمی مغشوش، پارادوکسیکال و معیوب است و در حکم مثالی خُلف، بی‌اعتباری نگاه محتوازده و سیاست‌زده به سینما را ثابت کند. اولین فیلم سینمایی مهدی جعفری، حاصل انواع کژفهمی‌ها و سوء‌تفاهم‌های مختلف از مرحله ایده‌پردازی تا نمایش روی پرده و تاثیر بر ذهن مخاطب است. این کژفهمی در مورد فیلم آن جا آغاز می‌شود که ناتوانی کارگردان در بسط داستان و پرداخت سکانس‌ها به عنوان احتراز و خودداری او از جلوه‌گری معنا پیدا می‌کند و لحن دوپاره‌ی فیلم را به عنوان آمیزه تراژدی و کمدی به مخاطب خود حقنه می‌کند و به صِرف اشاره به موضوعی ایدئولوژیک، تصور می‌شود که آن موضوع عینا در ذهن مخاطب بازتولید می‌شود.

در برخورد نخست فیلم دو سویه متفاوت دارد که در دو راوی مختلف فیلم قابل مشاهده و استناد است. داستان فیلم با توجه به اسم آن، مربوط به اقدام قهرمانانه 23 نوجوان فیلم است، ولی در بسیاری از سکانس‌ها داستان خود را رها می‌کند و داستان «ملا صالح قاری» را پی می‌گیرد. داستان اسیری که نقش مترجم را برای عراقی‌ها بازی می‌کرده است و بعد از اتمام دوره اسارت، در ایران به جرم خیانت بازداشت شده است. این دو سویه مختلف فیلم، که برآمده از دو کتابی است که درباره این اتفاقات نوشته شده است، باعث دوپارگی عجیب فیلمنامه شده است. فیلم 23 نفر، گاه به شیوه‌ی معمایی تلاش می‌کند که سویه‌های مختلف این سوء تفاهم خیانت ملا صالح را روایت کند و از سوی دیگر معطوف به تجربه ملموس اسارت برای قهرمانان خود می‌شود. نکته جالب آن‌جا است که نه فیلم، ساختار بازیگوشانه‌ای دارد و نه این دو روایت، در ارتباط دراماتیک دوسویه از یکدیگر قرار می‌گیرند و خیلی عجیب است که چنین حفره وحشتناک در بستر داستان را به عنوان نقطه قوت آن یاد می‌کنند.

تناقض‌های فیلمنامه 23 نفر به اینجا خلاصه نمی‌شود، گاهی مانند یک اثر به شدت سانتی‌مانتال، تراژدی‌ها و سختی‌های نوجوانان در شکنجه و اعتصاب را به تصویر می‌کشد و گاه مانند یک بیانیه سیاسی یا حداقل یک فیلم مستند، معطوف به روایتی کاملا قابل استناد به موضوع سیاسی این کودکان می‌شود. از یک سوی با نمایش طنازی‌های نوجوانان در مصاحبه با رادیو عراق، سعی می‌کند لحظات شادی خلق کند و از طرف دیگر با نمایش سختی‌ها و شکنجه‌ها به فیلمی تراژیک پهلو می‌زند. ولی تمام این مشکلات زمانی قابل اغماض بود که اثر در رابطه با مخاطب می‌توانست به یک همگرایی نسبی دست یابد. ولی ارتباط مخاطب با فیلم «23 نفر» بسیار وابسته به سن، دانش و دیدگاه شخصی مخاطب است.

اگرچه ممکن است که برای مخاطب بالای سی سال خود، حسی نوستالژیک و هم‌دلانه با موقعیت‌ها و شخصیت‌ها بسازد، ولی اساسا برای مخاطب با افرادی که هیچ تجربه ملموسی از اتفاقات جنگ نداشتند و برای مخاطبی که فراتر از جغرافیا و زمان قرار است مخاطب فیلم باشد، اساسا فیلمی اشتباه و ناتمام است که نقیض ادعای کارگردان را ثابت می‌کند. زیرا از طرفی اقدام فرصت‌طلبانه صدام در رسانه‌ای کردن حضور این نوجوانان در جنگ را نقد می‌کند و هوش قهرمانان خود در ابطال نمایش صدام را تحسین می‌کند و از سوی دیگر با ساخت این فیلم و اثبات این حضور به نقیض خود بدل می‌شود.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *