اشک‌های مجسمه پیگمالیون

ابوالفضل بنائیان

تنها یک هفته به جشن چهل و پنجمین سالگرد ازدواج «جف» با بازی «تام کورتنی» و «کیت» با بازی «شارلوت رمپلینگ» باقی مانده است که یک نامه آرامش زندگی این زوج سالخورده را به هم می‌ریزد. جسد کاتیا، دختری که زمانی معشوقه جف بوده است بعد از پنجاه سال از یک یخچال طبیعی در ارتفاعات آلپ پیدا شده است. جف و کاتیا سال‌ها پیش در یک صعود به یک قله دچار سانحه شده‌اند و کاتیا به دره سقوط کرده است و اکنون از جف خواسته شده است تا برای شناسایی دختر به سوئیس برود. خبر پیدا شدن جسد دخترک بعد از پنجاه سال، هم‌چون ورود یک غریبه به خلوت زندگی جف و کیت، ابعاد جدیدی پیدا می‌کند و تمام زندگی‌شان را در بر می‌گیرد.

فیلم 45 سال، روایت اشک‌های  مجسمه «پیگمالیون» است. پیگمالیون مجسمه‌ساز اسطوره‌ای یونان بود که مجسمه‌ای از زن آرمانی خود ساخت و طی سال‌ها تلاش کرد تا مجسمه را هرچه بیشتر به قامت بی‌عیب معشوق خیالی خود نزدیک‌تر کند. رفته‌رفته پیگمالیون عاشق مجسمه‌اش می‌شود و از آتش این عشق، مجسمه جان می‌گیرد. در ادبیات از فریاد پیگمالیون بسیار نوشته‌اند، ولی فیلم 45 سال تلاش می‌کند تا روایت‌گر اشک‌های مجسمه‌ای باشد که پس از سال‌ها متوجه گردید که تنها تصویری از عشقی قدیمی بوده است. موقعیت ویژه‌ی فیلم «45 سال» در اقتباس از اساطیر یونانی، آنجایی هنرمندانه و بی‌نظیر به چشم می‌آید که «اندرو هی» کارگردان این فیلم می‌تواند با صحّه گذاشتن بر عدم قطعیت و تزلزل و ناپایداری احساسات در رابطه‌ای عاشقانه، حتی مرور زمان را به عنوان امری بی‌تاثیر و فاقد ارزش معرفی کند. و داستان به ظاهر بی‌اهمیت عشق نخست همسر را به یک خیانت ذهنی45 ساله در زندگی زناشویی بسط و توسیع دهد. کیت که از واکنش همسرش بعد از خواندن نامه متعجب و متحیّر است، به همسرش ظنین می‌شود. جستجوی کیت برای چگونگی عاشقی همسرش در 50 سال گذشته به مرور تبدیل به چگونگی وفاداری او در 45 سال زندگی مشترک می‌شود. او از همسرش سوال می‌پرسد و با پاسخ هر سوال خود را در مهلکه‌ای پیچیده‌تر و دشوارتر می‌یابد. در سکانس جستجوی کیت در اتاق زیرشیروانی، صدای دستگاه اسلاید پروژکتور تبدیل به صدای گلوله‌ای می‌گردد که به وسعت 45 سال بر پیکر رابطه ظاهرا عاشقانه کیت و جف فرود می‌آید. کیت متوجه می‌شود که در طی این سال‌ها تنها نقش مجسمه آرمانی پیگمالیون را ایفا می‌کرده است و همسرش جف بعد از سرخوردگی از دست دادن تمنای نخست و مرگ کاتیا، تنها به دنبال بازسازی عشق نخست بوده است. گویی این کاتیا بوده است که در طی این سال‌ها در کنار جف زندگی می‌کرده است و جف هر لحظه با خاطره کاتیا، با بوی عطر او و حتی تصویری شبیه به او عشق‌بازی می‌کرده است. جستجوی کیت برای یافتن دلیلی در تفاوت و تضاد با کاتیا، همسرش به بن‌بست می‌خورد و تلاش‌های کیت برای اثبات عشق همسرش به او در طی 45 سال رفته‌رفته رنگ می‌بازد.

در ادامه فیلم «45 سال» می‌تواند داستان زندگی زناشویی جف و کیت را در دو سطح متفاوت به پیش ببرد. از یک سوی، جف سرخوش از یافتن نمودی عینی از عشقی خیالی، رفتار جدیدی از خود بروز می‌دهد و از دیگر سوی، کیت سرشکسته و بازنده از مبارزه‌ای ندانسته و ناآگاهانه، چون مرغی پرکنده به این سو و آن سو می‌زند تا سندی برای نفی اتهام بزرگ همسرش پیدا کند. ولی سکانس پایانی و سخنرانی جف در حکم آب سردی است که بر پیکر مخاطب و کیت می‌‌ریزد. جف از سالگشتگی سخن می‌گوید و از روند تدریجی زمان که چگونه با طی سال‌ها، حق انتخاب انسان محدود می‌گردد و از انتخاب همسرش در جشن چهل و پنجمین سالگرد ازدواج ابراز رضایت و شادمانی می‌کند. ولی این سخن ساده، دیگر معنای متفاوتی برای کیت دارد. حالا او تبدیل به مجسمه‌ای شده است که تنها نقش همسر خیالی همسرش را بازی می‌کرده است، اکنون 45 سال زندگی زناشویی، در حکم 45 سال خیانت همسرش است و او خوب می‌داند که چرا همسرش از عطر خاصی خوشش می‌آید و چرا رنگ موی مشکی را دوست داشته است و از همه مهم‌تر چرا هیچ قاب عکس دونفره‌ای از این دو نفر روی دیوار خانه نیست.

فیلم «45 سال» در کنار درام قدرتمند خود، سویه‌ای گریزناپذیر از ساختمان ایدئولوژیک رابطه و نقش تمایلات شخصی انسان را ترسیم می‌کند که فراتر از مدل اُدیپی فروید و فراتر از قلمرو نمادین لاکان، اصل عدم قطعیت در عشق را به عنوان امری بدیهی و انکارنشدنی معرفی می‌کند. رفتار پیچیده‌ی «جف» و تاویل و تفسیرهای حتی رادیکال «کیت»، که در روایتی مینیمال به مخاطب عرضه می‌گردد، بیش از آن که درامی پرکشش برای مخاطب باشد، حکایت تمایل منفعت‌طلب انسان در تنگناهای عاطفی برای رهایی است که در روابط انسانی حتی معنایی پیچیده و متضاد به خود می‌گیرد. برای مخاطب کافی است که فریب فرم آگاهانه کارگردان را نخورد و داستان را یک بار از دیدگاه جف بازخوانی کند. کارگردان این فیلم آگاهانه، میزانسن خود را با محوریت کیت می‌سازد و تلاش می‌کند بیشتر روایت‌گر حالات روحی و روانی زنِ محوری داستان باشد تا داستانی با درون‌مایه‌ی تراژیک یک رابطه زنانه را به تصویر بکشد. ولی اگر قرائت محدود به ذهن جف را به عنوان روایت معیار در نظر بگیرد، خیانت 45 ساله به نوستالژی عشق قدیمی و مسئولیت‌پذیری جف تبدیل می‌شود. سردرگمی آغازین او معنایی دیگر می‌یابد و سرخوشی نهایی او مطمئنا به حس سپاس‌گزاری او از همسرش تیدیل می‌گردد.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *