پیامبر مهربانی‌ها

ابوالفضل بناییان

فیلم «محمد (ص)» آخرین فیلم «مجید مجیدی» سیاسی‌ترین و متعهدترین فیلم تاریخ سینمای ایران است. سیاسی نه از آن جهت که بودجه‌ی آن توسط نهادهای سیاسی تامین شده است و مورد حمایت بی‌سابقه‌ی سیاسی قرار دارد. بلکه بدان دلیل که فراتر از جنبه‌های دراماتیک، سندیت تاریخی و سویه‌های فرمال سینمایی، کارکرد سیاسی خصوصا در حوزه دیپلماسی خارجی را در کانون پرداخت داستانی و محور دراماتیک قرار می‌دهد و تلاش می‌کند گزاره‌ها و استدلال‌های مورد نظر سیاست خارجی ایران را از طریق گزینش و برداشت آزاد از زندگی پیامبر اسلام تبیین کند و به همین دلیل همانند  یک قطعنامه سیاسی، رویکردی شعارگونه و متناقض دارد.

فیلم محمد (ص) با اتفاقات شعب‌ابی‌طالب آغاز می‌شود. شرایط تحریم و ناکارآمدی تحریم علیه مسلمانان بی‌شباهت به وضع سیاسی سال‌های اخیر ایران نیست و فیلم تلاش می‌کند با ابطال تاثیرگذاری تحریم علیه مسلمانان، حوالتی سینمایی برای دیپلماسی خارجی ایران داشته باشد. وحدت ادیان، صلح‌طلبی، احترام به مسیحیت و یهودیت و معرفی حضرت محمد (ص) به عنوان پیامبر مهربانی از دیگر مضامینی است که فیلم تلاش می‌کند در واکنش به تصویر تحریف شده داعش از مسلمانان برای مخاطب خود داشته باشد. به همین دلایل فیلم محمد (ص) متعهدترین فیلم تاریخ سینمای ایران است که تاکید عمده خود را بر مبنای ترسیم اصول، شعائر و رویکرد سیاسی–دینی امروز ایران بنا می‌کند و تلاش می‌کند که برای نظریه سیاسی جهان اسلام، تصویری سینمایی پیدا کند و درک عمیق‌تری از سیاست خارجی ایران و نحوه و چرایی روابط ایران با سایر کشورها را تبیین کند. ولی غلظت این ایده‌ی ناظر بر فیلمنامه و مضامین دلخواه فیلمساز آن‌قدر در اثر پررنگ گردیده است که از فیلمنامه، جز هیکل نحیف و لاغری باقی نمانده است و درام داستان محدود به تکه‌هایی مجزا گردیده است که کلیتی دراماتیک و پیش‌رونده برای فیلم نمی‌سازد و تلاش فیلمساز برای بیان دراماتیک و تاثیرگذار از زندگی پیامبر اسلام (ص) عقیم مانده است. در بین آثار سینمای ایران، شاید فیلم «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا، شبیه‌ترین فیلم به آخرین ساخته‌ی مجید مجیدی باشد که ایدئولوژی و مضامین تبدیل به رکن اصلی فیلم می‌گردد و تمام اجزای تماتیک و فرمال سینما در ارتباط با آن دوباره تعریف می‌گردد. در فیلم «چ» عملا اصل کشمکش و درام زیرپا گذاشته شده بود تا تصویری مبتنی بر صلح‌طلبی شهید چمران در تاریخ ماندگار گردد. در آن فیلم با مقطعی از زندگی شهید چمران روبرو بودیم که وی تلاش می‌کند با مصالحه و مذاکره یک جنجال قومی، میهنی را به پایان برساند و برای نمایش منظری جدید از جنگ، اصل کشمکش در درام نادیده انگاشته می‌شود. در فیلم «محمد» نیز با انتخاب مقطعی از زندگی پیامبر اسلام که کمتر بدان پرداخت شده است، تلاش شده است جنبه مهربانی، انسان‌دوستی و کرامت انسانی به تصویر کشیده شود و در این راه مجید مجیدی و گروه فیلمنامه‌نویس اگرچه در بند سندهای تاریخی زندگی ایشان باقی نمانده‌اند، ولی نتوانسته‌اند یک درام پرکشش و جذاب برای مخاطب خلق کنند و تمامی اصول فیلمنامه‌نویسی را فدای ایدئولوژی و مضامین اعتقادی خود کرده‌اند.

مجید مجیدی در نخستین جلسه خبری فیلم محمد گفته بود که تلاش کرده تا قرائت جدید و وحدت‌آمیز از زندگی پیامبر اسلام داشته باشد و تصویری متفاوت از فیلم «الرساله» مصطفی عقاد را برای مخاطب به تصویر بکشد که به تعبیر کارگردان تصویری خشن از اسلام ارائه می‌کند. ولی متاسفانه فیلم محمد (ص)، شدیدا تحت‌تاثیر ایدئولوژی کارگردان و ایده‌ی ناظر بر فیلمنامه باقی مانده است و حتی همین مضمون قابل ستایش و هدف محترم کارگردان در حد حرف باقی مانده است و اثر بیش از حد وابسته به احساسات و علاقه قلبی مسلمانان به پیامبر ظاهر می‌شود و نمی‌تواند این حجم متراکم علاقه مسلمانان به پیامبر را فراتر از موسیقی زیبا، تصاویر کلیپ‌گونه و جلوه‌های ویژه به مسیری درست هدایت کند و تاثیری عمیق‌تر و ماندگارتر برای مخاطب داشته باشد.

فیلم «محمد (ص)» با چند فلاش بک داستان تولد پیامبر، انتخاب دایه، سفر او به خارج از مکه، مرگ مادر و مرگ عبدالمطلب را به تصویر می‌کشد. ولی فلسفه‌ی گزینش این مقاطع تاریخی به عنوان خط روایت اصلی، مبتنی بر همان ایده ناظر بر فیلمنامه یعنی ارائه تصویری انسان‌دوستانه و صلح‌طلبانه مطابق و مبتنی بر هنجارها و معیارهای قرن بیست و یکم است. به همین دلیل نگاه پیامبر به زنان و احترام حضرت به حقوق زنان در کانون توجه مضمونی اثر قرار گرفته است. شفاعت پیامبر برای آزادی کنیز ابولهب، جلوگیری از زنده به گور شدن دختران و همین‌طور حضور آمنه و حلیمه در کانون محور روایی داستان باعث گردیده است که نقش زنان در جامعه از منظر اسلامی از مهم‌ترین مضامینی باشد که فیلم به آن پرداخته است.

فیلم «محمد (ص)» با قاب‌های زیبای فیلمبردار مشهور «ویتوریو استرارو» و با موسیقی گوش‌نواز «ای. آر. رحمان» اگرچه می‌تواند در وهله‌ی نخست احساسات هر مسلمانی را برانگیزد، ولی توجه بیش‌از حد به مضامین ایدئولوژیک و تلاش برای ایراد یک قطعنامه به جای ساخت یک فیلم دراماتیک باعث گردیده است که عواطف و احساسات مخاطب در حد همان تحسین آنی و شگفت‌زدگی لحظه‌ای باقی بماند و فیلم علی‌رغم تلاش و بودجه فراوان نتواند تاثیری ماندگار بر ذهن مخاطب به جای بگذارد.

مطالب مرتبط