برونرفت از تعارض و تزاحم اخلاقی
ابوالفضل بنائیان
دفاعیه پرویز شهبازی در فیلم طلا
هر اثر هنری به عنوان یک سند تالیفی، ارزش بررسی جامعهشناسی و ایدئولوژیکی دارد و این مطلب فارغ از ارزش هنری اثر بر مبنای زیباشناختی است. زیرا حتی بیمایهترین و الکنترین آثار سینمایی نیز، گواهی از الگوهای پیچیده ذهن هنرمند و جهان بینی او و تصویری از جهان بیرون است، هرچند که این تصویر ممکن است به دلایل مختلف دچار دفرمگی و کژتابی شده باشد و یا اثر سینمایی صرفا یک تولید سفارشی باشد. حتی از منظری دیگر، سینما به عنوان هنر نمایشی، میتواند به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه از یک سوی، حقیقت جامعه را نشان دهد و از دیگر سوی به واسطه تصویری که از جهان از دیدگاه هنرمند ارائه میدهد، ناخودآگاه سازنده خود را فاش کند و به بیانیهای در تضاد با مدعیات هنرمند باشد. به عنوان مثال حتی فیلم مبتذل و سخیفی مانند «اخراجیها 3» در وهله نخست، نشانگر وقوع اتفاق غیرقابل انکار در سال 88 است و حتی تصویر الکن، بیارزش و سفارشی دهنمکی از ماجراهای سیاسی آن سال، میتواند نشانگر تناقض ایدئولوژیک دیدگاه مطلوب کارگردان در مورد اتفاقات مورد اشاره فیلم است. ولی فارغ از این مثالها، سینما به عنوان هنر مدرن، میتواند شارح مفاهیمی باشد که به دلایل مختلف در سایر علوم به حد کفایت پرداخت نشده است و یا سینما به واسطه ارتباطش با ناخودآگاه میتوان اتفاقات بعدی خود را پیشبینی کند. به عنوان مثال در سینمای ایران، از فیلمهای گوزنها و گاو به عنوان نمونههایی یاد میشود که اتفاقات سیاسی بعد از خود را به نحوی اطلاع میدهند، حتی خیلی جلوتر از آن که مدعیان برای آن دلایل ایدئولوژیک پیدا کنند یا تلاش کنند با مفاهیم جامعهشناسی یا اقتصادی در پی توجیه اتفاق آن بعد از حادثه باشند.
«پرویز شهبازی» در فیلم «طلا»، تلاش میکند ابعاد جدیدی از جامعه حال حاضر ارائه کند که حداقل میتوان گفت که در کمتر فیلم یا مقاله سایر علوم به آن اشاره یا پرداخت شده است. شهبازی که سالها پیش با ساخت «نفس عمیق»، ابعاد جدیدی از روزمرگی جوانان را به تصویر کشیده بود، این بار در فیلم «طلا»، موضوعات و مفاهیم جدیتری را به مخاطب گوشزد میکند که حتی ارجاعات سیاسی آن نیز عجیب است. فیلم «طلا» از تماشای دسته جمعی بازی ایران و اسپانیا آغاز میشود, عدهای از تمایل برای مهاجرت میگویند و دیگری به تازگی خدمت سربازی را به اتمام رسانده است و دیگری از کارخانهای اخراج شده است که هشت ماه حقوق آنها را پرداخت نکرده است. ولی با همین مصالح دراماتیکی که شهبازی در اختیار دارد به راحتی میتوان فیلمی سراسر بدبختی و سیاهی را به اتمام رسانید. ولی نگاه هنرمندانه و تیزبینانه شهبازی در همان دیالوگ نخست جایی که نتیجه بازی ایران و اسپانیا را برد ایران حدس میزنند آغاز میشود.
قهرمانهای فیلم «طلا» بر خلاف آثار کلاسیک، متخصص قربانی کردن یک امر اخلاقی برای رسیدن به امر اخلاقی دیگرند. دریا با بازی «نگار جواهریان» از پدرش دزدی میکند تا گرهای از بدهیهای دوستش منصور با بازی هومن سیدی کم کند، لیلا پول صاحبکارش را بدون اطلاع رئیسش بر میدارد تا به دیگری کمک کند، حتی رضا با بازی «مهرداد صدیقیان» نیز با وجود دعوای شدید بین او و منصور حاضر نمیشود که اطلاعات کامل را در اختیار پلیس قرار دهد. نکته جالب این روایت آنجاست که هیچکدام از این افراد از عمل خود پشیمان نمیشوند و گاها حتی فیلمساز با نمایش جزئیاتی چه قبل از عمل ناپسند مانند دریا و چه پس از عمل غیراخلاقی مانند لیلا، درستی تصمیم این کاراکترها را به ما نشان میدهد. ولی جنس روایت شهبازی آنقدر رئالیستی و هوشمندانه است که این داستان پر از ابهام نه به مانیفست پوچ «قضاوت نکنیم» تبدیل میشود؛ و نه تاکیدی میشود که این سلسله اتفاقات، تاییدی بر اصل نسبی بودن اخلاق است. شهبازی با هوشمندی و ظرافتی که در مرحله فیلمنامهنویسی، فیلمبرداری و تدوین قابل ردیابی است، تنها تلاش میکند که سویهای از نحوه زیست جوانان در روزگار حاضر را به نمایش بگذارد. کوچکترین اشارهای به گذشته این کاراکترها در فیلمنامه میتواند فیلم را تا ابعاد سینمای به اصطلاح اجتماعی ایران پایین بکشاند و کوچکترین وجه نمایشی از اتفاقات در فیلمبرداری میتواند این فیلم را از رئالیسم دلپذیر آن جدا کند و از همه مهمتر کافی است که تدوین این فیلم با اندکی سهلانگاری، فیلم را از قله تعادل و انصاف به حضیض بکشاند.
تعارض و تزاحم اخلاقی از دیرباز از زمان ارسطو و افلاطون همیشه یکی از مناقشهبرانگیزترین مفاهیم فلسفه اخلاقی بوده است. جایی که سقراط بحث اولویت را مطرح میکند و میگوید بین نجات دادن جان انسان و امانتداری، میبایست گزینه نخست را انتخاب کرد. ولی بحث تعارضهای اخلاقی فیلم «طلا» نه از جنس اجتناب – گرایش است، زیرا کاراکترها بعد از انتخابهای ناگزیرشان هرگز پشیمان نمیشوند و نه تعارض بین نقشها و هنجارها دلیل پدید آمدن گرههای فیلم است، زیرا قاطع و صریح تصمیم میگیرند و عمل میکنند. حتی انتخابهایشان نتیجه برآورد سود و زیان انتخاب نیست، چون بسیاری از انتخابها باعث زیان شخصیتها میشود. حتی فیلم «طلا»، معترض گم شدن حقیقت در دوران نسبیگرایی بی حد و حصر نیست و مخاطب را در دوراهیها و پایان باز و سوالهای بیجواب رها نمیکند. فیلم «طلا» تلویحا اعلام میدارد که اخلاق صرفا برآمده از معرفت نیست و اتفاقا این زندگی است که با تغییر و تحولات بطئی خود مفاهیم اخلاقی را به چالش میکشاند و تعارض اخلاقی اعمال شخصیتهای فیلم بیش از آن که با مفهوم اخلاق برآمده از معرفت قابل سنجش باشد، باید با سبک زندگی و تحولات زندگی در دنیای حاضر مقایسه شوند. کاراکترهای فیلم طلا، دزدی میکنند، در امانت خیانت میکنند و حتی رفیقشان را میفروشند، ولی نه دزدند، نه خائن و نه نارفیق. فیلم هوشمندانه حتی از نسبیگرایی و مفاهیمی مانند «شاید از چیزی بیاطلاع باشیم» و روانشناسی و ریشهیابی اعمال شخصیتها فاصله میگیرد. در وهله نخست فیلمی با شخصیتهایی که دزدی میکنند، پنهانکاری میکنند، دروغ میگویند ما را به این نتیجه عجولانه میرساند که بیاخلاقی در جامعه زیاد شده است. ولی اندکی دقت در اتفاقات ما را به این نکته میرساند که دلیل اصلی نه در رفتار کاراکترها که در تعریف اخلاق فارغ از سبک زندگی نهفته است. فیلم «طلا» یک اعتراض تمامعیار برای جامعهای است که راه برونرفت از چالشهای اخلاقی در دنیای مدرن را در تقویت مفاهیم اخلاقی از دیدگاه معرفت میداند و بر تمامی نظریههای سیاستگذارانی خط بطلان میکشد که تصور میکنند اجتناب از مدرنیسم و تجدد تا حد ممکن و رجوع به مفاهیم ارزشی قدیم، راه نجات انسان در دنیای جدید است. دیگر حتی بحث دوران گذار در ایران و لزوم حل شدن مشکلات گسست فرهنگی بین سنت و مدرنیته مطرح نیست، فیلم با بیان رئالیستی خود جوانانی را معرفی میکند که راهشان را پیدا کردهاند، انتخاب میکنند، هزینه میدهند، پای انتخابشان میمانند و اتفاقا درست عمل میکنند.
شخصیتهای فیلم «طلا» اگر به عملی دست میزنند، انتخابِ عقلانیتِ عملی آنهاست، نه از آن پشیمان میشوند و نه کارگردان آن را به ریشه های عقدههای کودکی آنها مربوط میکند و اتفاقا مخاطب را همنظر و همراه خود در این انتخاب میکنند. گویی کاراکترها فیلم «نفس عمیق» در طی این سالها بالغتر و هوشمندتر از گذشته، از بیعملی سیاستگذاران و نظریهپردازان به تنگ آمدهاند و تصمیم گرفتهاند که دیگر منتظر هیچ راه چارهی تجویزی نباشند و انتخاب میکنند.