غسل تطهیر با لجن ابتذال

ابوالفضل بنائیان

مسعود ده‌نمکی تقدیم می‌کند: «زهر مار»

اگر آلفرد هیچکاک و جان فورد و بیلی وایلدر، راهنما و الگوی سینمای جهان بودند، اگر سال‌ها کارگردان‌های مختلف تلاش کردند تا فیلمی شبیه «پالپ فیکشن» از تارانتینو بسازند، اگر هنوز کارگردانی نیامده است که فیلمی شبیه کارهای «ازو» به جهان هدیه دهد، اگر «چهارصد ضربه» و «از نفس افتاده»، طلایه‌داران موج نو سینمای فرانسه است، هیچ نگران نباشید. در سینمای ایران هم فیلم‌هایی ساخته می‌شود که وام‌دار و تحت تاثیر آثار دیگر فیلمسازان است و چه بسا که گاها در این مسیر از استاد خویش نیز پیشی گرفته‌اند. فیلم «زهره مار» به کارگردانی «جواد رضویان»، آینه تمام‌نمای آثار سخیف، بی‌ارزش و بی‌محتوای «مسعود ده‌نمکی» است. همیشه بازی بازیگران در نقش‌های مبتذل و بی‌ارزش برای من این گونه قابل هضم بوده که غم نان و یا نبود پیشنهادهای بهتر، بازیگری مثل «جواد رضویان» را مجبور کرده است که تن به ایفای نقش‌هایی بدهد که کوچکترین ارزش هنری ندارند، ولی وقتی همین بازیگر در قامت کارگردان یکی از همین آثار ظاهر می‌شود، به جدیت می‌توان به این نتیجه رسید که این نوع انتخاب، نتیجه، سلیقه و حد غایی سطح فرهنگی و هنری این دوستان است.

بحث شباهت‌های فیلم «زهر مار» با فیلم‌های مسعود ده‌نمکی جایی خنده‌دار می‌شود که تمامی نقدهای رسوایی یک یا دو را می‌توان برای معراجی‌های یک الی آخر را به کار برد و مجموعه نقدها و ایراداتی که به کل فیلم‌های ده‌نمکی می‌توان وارد کرد، قابل انتساب به اولین فیلم سینمایی جواد رضویان است. نکته جالب‌تر آن جاست که در طی این سال‌ها، ده‌نمکی و شرکا، هیچ نیازی برای اصلاح یا تغییر رویه فیلم‌سازی خود حس نکرده‌اند و ظاهرا این مجموعه ابتذال آن‌قدر جذاب بوده است که باقی شرکا نیز به این سقوط دسته‌جمعی بپیوندند. داستان فیلم «زهر مار»، دقیقا چیزی است که انتظار می‌رود نام مسعود ده‌نمکی را به عنوان کارگردان داشته باشد. سینمایی که قصه، شخصیت‌پردازی، پلات اصلی در آن چیزی شبیه شوخی است، سینمایی که دکوپاژ، حرکت بازیگر، اندازه نما و صحنه‌پردازی فقط وابسته به حوصله مدیر فیلمبرداری است. باورپذیری، زیرمتن و نوع روایت هم لابد از آن واژه‌هایی است که چندان مفهوم روشنی برای فیلمساز ندارد.

فیلم «زهر مار»، داستان مداحی به نام «حاج حشمت تهرانی»  با بازی« سیامک انصاری» است که به سبک پیرمرد «اخراجی‌ها» زندگی ساده‌ای دارد ولی به جای «محمدرضا شریفی‌نیا» عضو ثابت تمام آدم‌های بد سینمای ده‌نمکی، این بار «سیامک صفری» قصد ریختن آبروی او دارد.  به سبک «رسوایی 1» زنی بدنام به نام لیلی یا مریم با بازی «شبنم مقدمی» به منزل قهرمان فیلم  «زهر مار»  می‌رود و شب را کنار حاج آقا به صبح می‌رساند و طبعا کاری نمی‌کند. حاج حشمت تهرانی، به یاد شیوه «اخراجی‌ها 3» قصد شرکت در انتخابات دارد و از همه جالب‌تر با زنی زبان‌دراز به شیوه «رسوایی 2» روبرو شده است که تلاش می‌کند آبروی او را در شهر ببرد. تا این جای کار، تمامی مواد لازم جهت ساخت یکی دیگر از چندگانه‌های ده‌نمکی آماده است. حالا کافی است که در میان شعارها و ادعاها، کمی شوخی‌های رکیک و جلوه‌ای از فقر را با هم ترکیب کنیم. برای پایان کار، شاید کار چندان سختی نباشد که قهرمان داستان جواد رضویان به شیوه تمامی فیلم‌های ده‌نمکی،  جان و مال و آبروی خود را به دست می‌گیرد و به جنگ تمام بدی‌های شهر می‌رود. البته در این بین، کارگردان سخاوتمندانه چند کلیپ موسیقی نیز تدارک دیده‌اند که مخاطب خود را دست خالی به منزل نفرستد.

ولی از تمام این خصوصیات مکرر و موکد فیلم «زهره مار» که بگذریم، موضوع این فیلم، داستان همان تحسین و تطهیر قشری خاص است که با استفاده از ماکیاولیستی‌ترین روش‌های سینمایی به مخاطب حقنه می‌شود و طبعا جایزه مخاطبی که به تماشای این فیلم رفته است، تماشای شوخی‌های رکیک و خیابانی است که هیچ نسبتی به ادعای مورد علاقه این دوستان ندارد. ولی رویکرد کلی این فیلم و فیلم‌های ده‌نمکی، همچنان سیاست یک گام به جلو در نقد اجتماعی و دو گام به عقب در ابتذال است. فیلم‌های این چنینی در کنار بی‌توجهی به تمامی اصول فنی و ساختاری سینما، همیشه نسبت به جریان اصلی سینما وقیح‌تر و آکنده از شوخی‌های رکیک جنسی و خط قرمزهای اجتماعی است، ولی در کنار این چهره زشت و رویکرد سراسر بی‌اخلاق، داعیه‌دار ارزش‌های رسمی حکومتی‌اند. نکته جالب توجه در تساهل جریان ممیزی حاکمیت است، که گناه وقاحت را به داعیه اخلاق می‌فروشد و با مجوز دادن به ابتذال این نوع سینمای بی‌خاصیت و بی‌دغدغه، خود را از اتهام ممیزی و سانسور تطهیر کند و باعث حضور مخاطبی در سالن سینما شود که تصور می‌کند با تماشای این فیلم‌های به ظاهر شامل نقدهای اجتماعی، فعالیتی مدنی انجام داده است و انفعال خود را تطهیر کند. به همین دلیل، مخالفت بزرگان با پدیده مبتذل، منحصر به نمایش و ارائه موضوعات سخیف و بی‌ارزش نیست، امر مبتذل ماننده روسپی از دور خارج شده، دائما در حال تبادل موضعات بی‌ارزش است، مبتذل می‌دهد و مبتذل دیگری تحویل می‌یرد، سرگرمی بی‌تفکر ارائه می‌دهد، لذت بی‌هزینه می‌آفریند، مخاطب خود را تخطئه نمی‌کند و به مخاطب خود توهم دانایی می‌دهد و از طرف دیگر، مخاطب هم به او نشان جعلی «نقد اجتماعی»  و مدال حلبی شجاعت به او می‌بخشد. 

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *